بهترین دوبیتی های و شعرهای مهم در مورد شب زیبا و آرام
در این مطلب از سایت شش هزار تایی ها می خواهیم در مورد شعر های زیبا در مورد شب صحبت کنیم.
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است
سعدی
بخیر بر تو دعا کردهام همی شب و روز
بطبع بر تو ثنا گفتهام همی مه و سال
انوری
در این شب سیه که فرو مرده شمع ماه
ای مه! چراغ کلبه من باش ساعتی
رهی معیری
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
سیمین بهبهانی
در خاطٖرم روانه شد و شب بخیر گفت
گفتم که در نبود تو شبها بخیر نیست
فرامرز عامری
هزار و یک شب ما را به سطل ماه بریز
شبی بخیر نکردیم، شب بخیر عزیز
احسان افشاری
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود نادرست بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتگو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم…
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید کـه یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بودو خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد…
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا بـه کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت اسـت بـه رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا…
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش ان صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی
پادشاه من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی…
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون بـه دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز رابا مصلحت بینی چه کار
کار ملک اسـت ان کـه تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش…
در نظربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم کـه نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند کـه دراین دایره سرگردانند…
شعرهای حافظ
صوفی ار باده بـه اندازه خورد نوشش باد
ور نه اندیشه اینکار فراموشش باد
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
بـه غلامی تو معروف جهان شد حافظ
حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد
آرامش آسمان شب
سهم قلبتان
و خداوند،روشنی بی خاموش
تمام لحظه هایتان باشد
در این شب زیبا
آرزو دارم غیر از خدا
محتاج کسی نشوید
شبتون بخیر
شب است و در شب من خوشنشینیات زیباست
به بوسه از لب من خوشهچینیات زیباست
شب بخیر عشق گمشدهام
برای تمام چایهایی که با هم نخوردیم
تمام بوسههایی که به هم ندادیم
تمام شبهایی که کنار هم نخوابیدیم
تمام روزهایی که در انتظار هم ماندیم
تمام عاشقانههایی که به هم نگفتیم
تمام آغوشهایی که از هم دریغ کردیم
تمام شادیهایی که زهر غم کردیم
تمام سرشانههایی که به اشک هم نسپردیم
تمام حسرتهایی که نصیب آرامشمان کردیم
شب بخیر نیمه گمشدهام، شب بخیر ای عشق
شب بخیر بر یادماندهام، ای نیمه هستی من
اینک بخواب آرام، ای تمام زندگیام
متن زیبا برای شب بخیر گفتن عاشقانه
مثل هرشب، بیتفاوت شب بخیری گفت و رفت
مثل هرشب، تا سحر در خود مرورش میکنم
خدایا امشب
آرامشی ازجنس
فرشته هایت نصیب
همه دلها
وشبی بی دغدغه
آرام و بی نظیر
قسمت عزیزانم بگردان
شبتون بخیر
آرامش شب نصیبتان
و فردا تون پراز موفقیت
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است
سعدی
پیامک زیبا برای شب بخیر گفتن عاشقانه
بخیر بر تو دعا کردهام همی شب و روز
بطبع بر تو ثنا گفتهام همی مه و سال
آغوش تو که باشد
خواب دیگر بهانه ای
برای خستگی نیست
و تپش های قلبت می شود
لالایی کودکانه ام
کنارم بمان …
می خواهم صبح چشمانم
در نگاه تو بیدار شوند
شب، سکوت توست
و روز، لبخندت.
شب هایی که بی تو می گذرند
از گیسوی تو درازترند…
هرگز نکشم
منت مهتاب جهان را
تاریکی شب های مرا
روی تو کافیست
شب بخیر بهترینم
ای کاش
کنارت بودم
تا زیباترین لالایی عاشقانه را
برایت زمزمه کنم
و تو آسمان قلبم را
با مهتاب زیبای چشمانت
نور باران کنی
تا خوابت ببرد
شبت بخیر عزیزم
من امشب
خوابِ تورا
می بینم
که
تو فردا
راهِ خود را
خواهی رفت
من و تو
در خواااب
راه
خواهیم رفت
شب سردیست
و من با دل سرد
به خودم می گویم:
خبری نیست، بخواب!
باز هم خواب محبت دیدی!
مثل ماه می مانی
دقیقا همان طور که بعضی شب ها
باید تا صبح منتظر بمانم
شاید جبران ندیدن رویش را
در نابهنگامی اش با خورشید
از دست ندهم
عشق چقدر ساده می تواند
فیلسوف بسازد
و ستاره شناس تحویل دهد
فقط به جرم یک شب بخیر نگفتن.
بی تو احوال مرا در دل شبها داند
هر که بیهم چو تویی صبح کند شامی چند
از تو در حال منفجر شدنم !
در سرم بمب ساعتی دارم !
شب که خوابم نمیبرد تا صبح ؛
صبح ، سردرد لعنتی دارم …
شب است، در همه دنیا شب است ، در من شب
مرا بگیر چنان جفت ِ خویش لب بر لب
شب
گهواره ایست که
تا صبح
یاد تو را
در خواب های من
تاب می دهد…
بخواب محبوب من
که امشب آرامتر از آنست
که با قصه ای غصه دارش کنم
روی ناز بالش شانه ام بخواب
که فردا بدون احوالپرسی می آید
و بی خداحافظی می رود …
هرشبم پا به پای خاطره ها
تا به دنیای خواب سیر کنم
وقتی از من بریده ای اکنون
شب خود را چگونه خیر کنم؟
خسته از روزمرگی هایم
شب به رؤیای خواب می مانم
می نویسم شبت بخیر عزیز
باز هم بی جواب می مانم
خورشید خاموش ، ستاره روشن
آسمان آبی خاموش ، آسمان سیاه روشن
همه چیز اماده ست که توی خواب امشب
تو رو توی رویاهام ببینم
بهانه بیدار شدنم ، شبت به خیر . . .
خوش آمدی مسافر سرزمین “رویاهای شیرین”
خواهشمند است در بستر بالش خود ارام باشید
تا لحظاتی دیگر اماده پرواز خواهیم شد
تا صبح فردا سفر خوبی برای شما آرزومندیم
امیدوارم امشب که می خوابی
سفر زیبایی داشته باشی به دنیای رویاها
عزیزترینم ، تا برگردی به انتظارت بیدار میمونم . . .
شبت بخیر
عزیزم
پرده چشماتو آروم میکشم روی چشات
بوسه دوستت دارم رو میگیرم از گونه هات
شب به خیر احساس من . . .
این پیام از من خوابالو ! برای یک آدم خوابالو
در زمان خوابالودگی ، ارسال شده است !
لطفا خوب بخوابید ، شب خوش !
امیدوارم امشب که میخوابی قشنگترین و بهترین آدم دنیا رو تو خواب ببینی
ولی سعی کن بهش عادت نکنی چون من هر شب نمیتونم بیام به خوابت !
شبت به خیر